مه آلود

شعر و عاشقانه

مه آلود

شعر و عاشقانه

میمیرم برات

میمیرم برات
نمی دونستی که میمیرم بی تو بدون چشات
رفتی از برم
تو نمی دونستی که دلم وصله به ناز چشات
آرزومه که نمی دونستی که من میمیرم برات
عاشقم هنوز
نمی خواستی که بمونی یا بسوزی به ساز دلم
گفتی من میرم
تو می خواستی بری تا فردا ها گل خوشگلم
برو راهی نیست تا فردا ها یار خوشگلم
سفرت بخیر
اگه میری از اینجا تک و تنها تا یه شهر دور
برو که رفتن بدون ما میرسه به یه دنیا نور
سفرت بخیر
برو گر شکستی ز من می تونی دوباره بساز
غزلی شکسته نا امید و خسته
به تو باخت غرور
به تو باخت غرور
.....
تو بازم غرور

نمی خوام بیای
نمی خوام میون تاریکیه من تو حروم بشی
نمی خوام ازت
نمی خوام مثل یه شمع بسوزی برام تا تموم بشی
برو تا بزرگی می خوام که فقط آرزوم بشی
آرزوم بشی

نظرات 2 + ارسال نظر
علی سه‌شنبه 31 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:01

خیلی خوبه ... اتفاقا نن ان آهنگ رو خیلی دوست دارم

آیدین شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1385 ساعت 19:38

یکی پرسید دشوارتر از مردن چیست؟
عشق فرمود: فراق از همه دشوارتر است.

شما رو در سایت کلوب دیدم دعوت دوستی فرستادم. امیدوارم همیشه احساس در وجودتون جاری باشه تا بتونین دنیا و اطرافیان رو با همه وجود حس کنین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد