مه آلود

شعر و عاشقانه

مه آلود

شعر و عاشقانه

کاغذ سفید تو دستام رو با قدرت فشردم.

مچاله شدنش رو تماشا کردم.

پشیمون شدم. 

بازش کردم.

خیلی سعی کردم تا صافش کنم.

اما کاغذ سفید مثل روز اولش نشد !!!

نظرات 3 + ارسال نظر
دخترخلیج دوشنبه 28 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 14:47 http://dkh.blogsky.com

سکسک !!!
اول شدم !
وای پسر چه وب پروانه ای داری تو ! روحم تازه شد اینجا
یاد محمدی های باغ آقاجون اینا تو لاهیجان افتادم ...
یاد بچگی هام . یاد قالب قبلی ام که سیاه بود /یه آسمون سیاه اما پر از ستاره ...
به وجدم آوردی. دمت گرم !!!
دلت دریایی جوون . آبی و بر قرار ...

علی حوادی یکشنبه 11 دی‌ماه سال 1384 ساعت 14:45

سلا علیرضا جان یه سوال داشتم این متنی که گفتی یعنی چهههههههههههههههههههههههه؟؟؟؟؟؟؟

بابک دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1384 ساعت 22:44 http://www.mehshekan.blogfa.com

واقعا که گل گفتی
داغم رو تازه کردی عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد