مه آلود

شعر و عاشقانه

مه آلود

شعر و عاشقانه

میمیرم برات

میمیرم برات
نمی دونستی که میمیرم بی تو بدون چشات
رفتی از برم
تو نمی دونستی که دلم وصله به ناز چشات
آرزومه که نمی دونستی که من میمیرم برات
عاشقم هنوز
نمی خواستی که بمونی یا بسوزی به ساز دلم
گفتی من میرم
تو می خواستی بری تا فردا ها گل خوشگلم
برو راهی نیست تا فردا ها یار خوشگلم
سفرت بخیر
اگه میری از اینجا تک و تنها تا یه شهر دور
برو که رفتن بدون ما میرسه به یه دنیا نور
سفرت بخیر
برو گر شکستی ز من می تونی دوباره بساز
غزلی شکسته نا امید و خسته
به تو باخت غرور
به تو باخت غرور
.....
تو بازم غرور

نمی خوام بیای
نمی خوام میون تاریکیه من تو حروم بشی
نمی خوام ازت
نمی خوام مثل یه شمع بسوزی برام تا تموم بشی
برو تا بزرگی می خوام که فقط آرزوم بشی
آرزوم بشی